شعر

یه شعر سرودم...

میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جانم به قربانت ولی حالا چرا عاقل کند کاری که بازآید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خواستن توانستن است !!!!!!!

خوب بید...


ای یار

ای یار به جهنم که مرا دوس نداری...
از عشق تو هرگز نکنم گریه و زاری...
اگر روزی بری و یار بگیری...
الهی تب کنی فرداش بمیری...
الهی سرخک و اوریون بگیری...
تب مالت و فشار خون بگیری...
اگر بردی از این ها جان سالم...
الهی درد بی درمان بگیری...
الهی تو بمیری من بمانم...
سر قبرت بیام قران بخوانم...

رستم و سهراب

گیر دادن رستم به سهراب:

*چنین گفت:رستم به سهراب یل*

*که من آبرو دارم اندر محل*

*مکن تیزونازک دو ابروی خود*

*دگرسیخ سیخی مکن؛موی خود*

*شدی در شب امتحان گرم چت*

*بروگمشو ای خاک برسرت*

خیلی باحاله.باقیش ادامه مطلب

ادامه نوشته

بی هوایی

تنها..
بی هوایی..
آدمی را خفه نمیکند..
گاهی..
هَوایی شدن..
آرام آرام..بدون روسیاهی..خاموشت میکند!

شعری زیبا

.

با تب تنهایی جانکاه خویش
زیر باران می سپارم راه خویش
شرمسار از مهربانی های او
می روم همراه باران کو به کو
چیست این باران که دلخواه من است؟
زیر چتر او روانم روشن است
چشم دل وا می کنم
قصه یک قطره باران را تماشا می کنم
با تب تنهایی جانکاه خویش
زیر باران می سپارم راه خویش
سیل غم در سینه غوغا می کند
قطره دل میل دریا می کند
قطره تنها کجا،دریا کجا
دور ماندم از رفیقان تا کجا
همدلی کو؟تا شوم همراه او
سر نهم هرجا که خاطرخواه او
شاید از این تیرگیها بگذریم
ره به سوی روشنایی ها بریم
می روم شاید کسی پیدا شود
بی توکی این قطره دل،دریا شود؟
.

.

Inline image 6

نوشته ی جالب

.

دیروز تو ترافیک دیدم روی شیشه عقب یه ماشین نوشته :” Or ali “
کلی با خودم کلنجار رفتم که این یعنی چی؟؟ آخر سر به هزار زحمت
خودمو بهش رسوندم و پرسیدم : داداش این که نوشتی یعنی چی؟
گفت:

” ترجمه انگلیسی ( یا علی ) هست . یه کلاس زبان برو بی سواد Inline image 3

فکر نمیکنم

به یه دوستام گفتمن که تو چرا فکر نمیکنی؟
جواب داد:
 
 
تا ﺳﻦ ۵ ﺳﺎﻟﮕﯽ فکر می کردم اگه اذیت کنم لولو می خورتم
۶ ﺳﺎﻟﮕﯽ فکر میکردم خانم مجری تو تلویزیون
از اونجا میتونه منو ببینه
۷ ﺳﺎﻟﮕﯽفکر میکردم یه کلاغی خبر برا مامانم می بره
۱۰ ﺳﺎﻟﮕﯽ فکر میکردم دخترا رو مامانا دنیا میارن پسرا رو باباها
۱۱ ﺳﺎﻟﮕﯽ فکر میکردم زنا دعا میکنن خدا بچه بهشون میده
۱۴ ﺳﺎﻟﮕﯽفکر میکردم خارج یه جا نزدیکه آلمانه
۱۶ ﺳﺎﻟﮕﯽ فکر میکردم کرم دندون وجود داره
۱۷ ﺳﺎﻟﮕﯽ فکر میکردم یه روزنامه هست اسمش کثیرالانتشاره
۱۹ ﺳﺎﻟﮕﯽ فکر میکردم اگه پولامو چند بار بشمارم کم میشه ازش
۲۰ ﺳﺎﻟﮕﯽدیگه تصمیم گرفتم هیچ وقت فکر نکنم ببیخیال شم!!

نامه ی دختر کم توقع به شوهر آینده

نامه ی دختر کم توقع به شوهر آینده

ادامه نوشته

متن آهنگ پر طرفدار محسن یگانه


شعر دوست دارم محسن یگانه ورژن جدید
من توی زندگیتم ولی پولی ندارم اصلا
تو نادیده گرفتی هر چی که گرفتی از من
بودو نبودم انگار پولی واست نداره
این همه بی خیالی حرصمو در میاره
حرصمو در میاره
تکلیفه واممون رو بهم بگو که بدونم
میدن ، نمیدن ، بگیرم یا نگیرم
میترسم که بفهمم هیچی پولی برام نداری
یا اینکه کنج ارثت هیچ جایی واسم نذاری
آخه پسته میخوام منه بیچاره
مگه تو دنیا کسی پول کم داره
کجای زندگیتم
یه در به در تو خوابت
یه موجود فراری تو اکثر خاطراتت

قانون پایستگی


یه قانونی هم هست که اسمشو گذاشتم «قانون پایستگی خمیر دندون»!

با این مضمون که:

 خمیر دندون هیچوقت تموم نمیشه و هرچی فشارش بدی بازم درمیاد. تا اینکه خسته بشی و آخرش بندازیش دور!!


دختر خانم با هوش

یکی از خانمای فرار مغز های ایران:

اعتراف می کنم وقتی کلاس اول دبستان بودم مدیر سر صف مدرسه گفت با خودتون طلا و زیورآلات نیارین!منم قبل رفتن به کلاس به توالت رفتم و گردنبند و گوشواره هامو درآوردم انداختم تو چاه روشم آب ریختم بعد با خیال راحت رفتم سر کلاس هیچ وقتم به مامانم نگفتم چه بلایی سرشون آوردم



میثم: ندزدنت با این همه هوش و استعداد

شعر زیبا

داشتم میرفتم یزد تو راه پشت یه کامیونه نوشته بود:


قسم به فصل هستى
به بلندی و پستى
به خدایی که می پرستى 
به زمینى که نشستى
عزیز من تو هستى

جالب بود!نه!

آدم خوشتیپ


امروز یه اتفاق عجیب برام افتاد....


اومدم یه آدم خیلی خوشتیپ رو بغل کنم

خوردم به آینه!

پشه!!

دقت کردین پشه های امروزی انگار یه چیز تو مایه های وای فای و وایرلس و اینجور چیزان از فاصله 3متری آدمو نیش میزنن فکر کنم چند وقت دیگه بشینن سر برج میلاد تو کانادا یکیو نیش بزنن

عطسه

وقتی تو کلاس نشستیم:


عطسه دختر: اتسی....

عطسه پسر: هاتشوبیسخلبوهووووووطراشش!!!!!!

دلم میخواهد...

دلم نه عشق آتشين ميخواهد...

نه دروغ هاي قشنگ ...

نه سکوت تلخ شاعرانه ...

نه ادعاهاي بزرگ ...

نه بزرگي هاي پر ادعا ...

دلم ميخواد الان بعد از ناهار بخوابم!!

.......هم نشدیم

- ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه!

- قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم!

- موبایل هم نشدیم، روزی هزار بار نگامون کنی!

- پایان نامه هم نشدیم ازمون دفاع کنن!

- آهنگ هم نشدیم، دو نفر بهمون گوش کنن!

- مانیتور هم نشدیم ازمون چشم برندارن!

- کلاه هم نشدیم حداقل باعث سرگرمی ملّت باشیم!

- ته دیگ هم نشدیم که واسطه رسیدن بهمون کلی صبر و سعی و تلاش کنن!

- خودکار هم نشدیم که علم و دانش به دست خودمون نوشته بشه!

- کیبورد هم نشدیم ملّت به بهانه تایپ یه دستی به سر و کله مون بکشن!

- صندلی هم نشدیم چهار نفر بهمون تکیه کنن!

- ماکسیما در افغانستان حدود 6 میلیون تومانه، افغانی هم نشدیم بتونیم ماکسیما بخریم!


- ای خدا ... بامزی هم نشدیم بچه ها عکسمون رو بچسبونن روی کتاب و دفترشون

- مگس تسه تسه هم نشدیم ملت رو بخوابونیم

- توپ فوتبالم نشدیم 22 نفر به خاطرمون خودکشی کنن

- بوم نقاشی هم نشدیم یکی بیاد رومون 4 تا درخت و 2 تا دونه پرنده بکشه، قیمتی بشیم واسه خریدن مون سر و دست بشکونن

- گلدونم نشدیم یکی یه گل بهمون بده

- کبری هم نشدیم تصمیم هامون رو تو کتاب ها بنویسن

- کوزت هم نشدیم آخرش خوشبخت شیم

- مهران رجبی هم نشدیم همه به خاطر دماغمون بشناسنمون

- دریاچه ارومیه هم نشدیم دورمون حلقه انسانی تشکیل بدن

وصيت نامه ماهاتما گاندی

وصيت نامه ماهاتما گاندی :
.
.
.
.
.

.

.

.

.

चपटे अकत पचक चपचेअ यपचप चपचा ठेआत झख़ढ हनी ऐग
.
.
.
.
.
خيلي تحت تأثير قرار گرفتم مخصوصاً اون قسمت كه ميگه : भीडग डीऔ 

پشه!!

بازتا بسون اُومد وتوپیشِ مایی پشه جون

بــاعـثِ نـاخـوشیِ مالاریــایی پشه جـــون

هــرجا که زُباله باشه ،توشَریکی با مگس

توچقــد ،کثیف وزشت وبیحیایی پشه جـون

تویِ سبزه ها وگُل،گاهی یه فَس پَرمی کشی

تـوذلـیل مُرده چـقَـد،اَهـلِ صفایی پشه جـون

چون فرود گا ت ،همیشه روصورَت وسیبیلَمه

میگزی،جاش میذاری،یه رَدِّ پـایی پشه جــون

مگــسِ مَـردونـه ما رُو،روزِ،روشـن می گَـزِه

تـوچه نا مَـردی،تویِ،تا ریکیا یی پـشه جـون

وِزو،وزّت،توگوشا م،عینِ صدایِ چرخِ چا س

ازتوخواب هی می جِغَم چه بدصدایی پشه جون

شَـپَـلا قی  مـیـزنَم گــاهی زیـرِجُـفـتِ چـیشـا م

سُرخیِ زیرِلُپُـُم،هَس و،توباز،تویِ هوایی پشه جون

نصفِ شَب سراغِ آدما میری ،خون میمکی

«توفرانگیشتنی یا،دراکولایی پشه جون»؟

شامپو ضد شوره

کاش مي شد شامپو ضد شوره بخوري
دل شوره هات تموم بشن

ازدواج کره خر

ازدواج کره خر

ادامه نوشته

خبر گریه دار

یه چیزی بگم همه با هم گریه کنید؟؟؟
.
.
.
.
... .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خونه تکونی!

آهنگ پیشواز

زنگ زدم به پسر داییم، گوشی رو برداشته یه 20 ثانیه واسم آهنگ محسن چاووشی رو خونده بعدش میگه بله بفرمایین
بهش میگم تازگیها سرت به جایی خورده میگه نه پول ندارم آهنگ پیشواز بزارم به جاش خودم میخونم،هم با صرفه تره هم عقده ام رو خالی میکنم

تا حالا دقت کردین

تا حالا دقت کردین پدر یا مادر تا میخوان شما را صدا بزنن، اول اسم داداش یا خواهرتون را میگن؟

چه رسم جالبی است.......

چه رسم جالبی است،
محبتت را میگذارند پای احتیاجت،
صداقتت را میگذارند پای سادگیت،
سکوتت را میگذارند پای نفهمیت،
نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت،
و وفاداریت را پای بی کسیت،
و آنقدر تکرار میکنند که خودت
باورت میشود که تن هایی و بیکس و محتاج

خر شیطون

خدایا بزن خر شیطون رو چلاق کن تا من دیگه سوارش نشم..........

خرچ خرچ........

خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ
.
.
.
داوینچی در حال خوردن خیار

واقعا نمیبینی....

دانشجوی عزیز .. دوست تحصیل کرده ی من
شمایی که فردا قراره دکتر ، مهندس این جامعه باشی
واقــــــــــــعا نمــــــــیدونی سر کلاس باید موبایلتـــــــو خامـــــــوش کــــــــنی
نمی بینـــی خـــوابــیــــــــم ؟

اهل دانشگاهم !

یه کم طولانیه ولی خیلی جالبه... 

 

روزگارم خوش نیست
ژتونی دارم ، خرده پولی ، سر سوزن هوشی
دوستانی دارم بهتر از شمر و یزید
دوستانی هم چون من مشروط
و اتاقی که که همین نزدیکی است ،پشت آن کوه بلند.
اهل دانشگاهم !
پیشه ام گپ زدن است.
گاه گاهی هم می نویسم تکلیف،می سپارم به شما
تا به یک نمره ناقابل بیست که در آن زندانی است،
دلتان تازه شود - چه خیالی - چه خیالی
می دانم که گپ زدن بیهوده است.
خوب می دانم دانشم کم عمق است.
اهل دانشگا هم،
قبله ام آموزش ، جانمازم جزوه ، مُهرم میز
عشق از پنجره ها می گیرم.
همه ذرات مُخ من متبلور شده است.
دزسهایم را وقتی می خوانم
که خروس می کشد خمیازه
مرغ و ماهی خوابند.

استاد از من پرسید : چند نمره ز من می خواهی ؟
من از او پرسیدم : دل خوش سیری چند ؟
پدرم استاتیک را از بر داشت و کوئیز هم می داد.
خوب یادم هست
مدرسه باغ آزادی بود.
درس ها را آن روز حفظ می کردم در خواب
امتحان چیزی بود مثل آب خوردن.
درس بی رنجش می خواندم.
نمره بی خواهش می آوردم.
تا معلم پارازیت می انداخت همه غش می کردند
و کلاس چقدر زیبا بود و معلم چقدر حوصله داشت.
درس خواندن آن روز مثل یک بازی بود.
کم کمک دور شدیم از آنجا ، بار خود را بستیم.
عاقبت رفتیم دانشگاه ، به محیط خس آموزش ،
رفتم از پله دانشکده بالا ، بارها افتادم.

در دانشکده اتوبوسی دیدم یک عدد صندلی خالی داشت.
من کسی را دیدم که از داشتن یک نمره10دم دانشکده پشتک می زد.
دختری دیدم که به ترمینال نفرین می کرد.
اتوبوسی دیدم پر از دانشجو و چه سنگین می رفت.
اتوبوسی دیدم کسی از روزنه پنجره می گفت «کمک»!
سفر سبز چمن تا کوکو،
بارش اشک پس از نمره تک،
جنگ آموزش با دانشجو،
جنگ دانشجویان سر ته دیگ غذا،
جنگ نقلیه با جمعیت منتظران،
حمله درس به مُخ،
حذف یک درس به فرماندهی رایانه،
فتح یک ترم به دست ترمیم،
قتل یک نمره به دست استاد،
مثل یک لبخند در آخر ترم،
همه جا را دیدم.

اهل دانشگاهم!
اما نیستم دانشجو.
کارت من گمشده است.
من به مشروط شدن نزدیکم،

آشنا هستم با سرنوشت همه دانشجویان،
نبضشان را می گیرم
هذیانهاشان را می فهمم،
من ندیدم هرگز یک نمره20،
من ندیدم که کسی ترم آخر باشد
من در این دانشگاه چقدر مضطربم.

من به یک نمره ناقابل10خشنودم
و به لیسانس قناعت دارم.
من نمی خندم اگر دوست من می افتد.
من در این دانشگاه در سراشیب کسالت هستم.
خوب می دانم کی استاد کوئیز می گیرد
اتوبوس کی می آید،
خوب می دانم برگه حذف کجاست.
هر کجا هستم باشم،
تریا،نقلیه،دانشکده از آن من است.
چه اهمیت دارد، گاه می روید خار بی نظمی ها
رختها را بکنیم ، پی ورزش برویم،
توپ در یک قدمی است
و نگوییم که افتادن مفهوم بدی است !
و نخوانیم کتابی که در آن فرمول نیست.
و بدانیم اگر سلف نبود همگی می مردیم!
و بدانیم اگر جزوه استاد نبود همه می افتادیم!

و بدانیم اگر نقلیه نبود همگی می مانیم
و نترسیم از حذف و بدانیم اگر حذف نبود می ماندیم.
و نپرسیم کجاییم و چه کاری داریم
و نپرسیم که در قیمه چرا گوشت نیست
و اگر هست چرا یخ زده است.
بد نگوییم به استاد اگر نمره تک آوردیم.
کار ما نیست شناسایی مسئول غذا،
کار ما شاید این است که در حسرت یک صندلی خالی،
پیوسته شناور باشیم

جوان و جنگ نرم

باتفنگش نتوانسته شکارم بکند *** رفته با مطرب و اینترنت وسازآمده است

ناوگانش نتوانسته مهارم بکند *** رفته با لُعبتک؟ چشم نواز آمده است

بمب وموشک نتوانسته بترسانندم *** فیس بوک و توییتر شایعه ساز آمده است

شیمیایی زد ومن باز عقب ننشستم *** با کراک و هروئین تاخت و تاز آمده است

چون لگن شد اثر ناو هواپیمابر *** پخش مه پاره زمه واره به ناز آمده است

بس که از نغمه قرآن و دعا می ترسد *** با رپ و عربده و تپ تپ جاز آمده است

فتنه هایش به بصیرت همه خنثی کردم *** رفته با ساحر و با شعبده بازآمده است

ایسم ها شرقی وغربی همه رسوا گشتند *** فرقه پردازی وعرفان مجازآمده است

من جوانم چوعلی اکبری الگوی من است *** مشق و تدبیرم از او روح نواز آمده است

گر بحقیم، ازانبوه عدوباکی نیست *** مرگ خونین وسعادت به ترازآمده است

من به یک ضربه کنم، چاره ی مکر دشمن *** مبطل منکر و فحشاء نماز آمده است

دشمنی کو به دوصدحیله ز در بیرون شد *** گرکه غفلت کنی از پنجره باز آمده است

جز دو روزی دگر از دولت او باقی نیست *** استقامت کنی آن محرم راز آمده است

بینم آنروز شودبمب ومسلسل خاموش *** بانگ «مَن مهدی ام» ازسوی حجاز آمده است

بنگر، چشم جهان رو به حقیقت واشد *** موج اسلام محمد به فراز آمده است


سروده: سردار محمدرضا نقدي

منبع: سايت رجانيوز