سوالات کنکور91

هنرپیشه مرحوم فیلم “ممل آمریکایی” ؟
الف) نعمت الله گرجی
ب) نعمت الله ساقه طلایی
ک) نعمت الله شیرین عسل
ش) نعمت الله مینو


هنرپیشه زن معروف سینما ؟
الف) هدیه تهرانی
ب) کادوی تهرانی
ک) چشم روشنی تهرانی
ش) قابل نداره تهرانی


بازیگر چشم روشن سینما و تلوزیون ؟
الف) پارسا پیروفر
ب) فارسا فیروزپر
ک) پارسا پیروزپر
ش) فارسا فیروزفر

یکی از آهنگ های منصور ؟
الف) دیوونه
ب) … خل
ک) منگل
ش) عجوج مجوج!

خشایار اعتمادی چه سبکی می خواند ؟
الف) پاپ
ب) اسقف
ک) راهبه
ش) موبد

تربیت بدنی
—————————————–

مربی و بازیکن اسبق پرسپولیس ؟
الف) علی پروین
ب) علی شهین
ک) علی مهین
ش) علی دمبه

کشتی گیر گردن کلفت ایران ؟
الف) عباس جدیدی
ب) عباس قدیمی
ک) عباس نیو
ش) عباس آپ تو دیت

تیم فوتبال آبادانی ؟
الف) نفت آبادان
ب) بنزین آبادان
ک) گازوئیل آبادان
ش) استقلال اهواز

باشگاه انگلیسی ؟
الف) میدلزبرو
ب) میدلزبیا
ک) میدلزبودی حالا
ش) میدلزپاشو برو گمشو

بازیکن بوسنیایی سابق بایرن مونیخ ؟
الف) حسن صالح حمیدزیچ
ب) حمید صالح حسنزیچ
ک) حسن حمید صالحزیچ
ش) بابا چند نفر به یه نفر ؟؟؟

دروازه بان انگلیس در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه ؟
الف) دیوید سیمن
ب) دیوید سیمثقال
ک) دیوید سیگرم
ش) دیوید سیتن

مهاجم سال های دور منچستر یونایتد ؟
الف) اندی کول
ب) اندی سرشانه
ک) اندی پشت بازو
ش) اندی مرسی هیکل

فیزیک ۱و۲و۳و۴و۵و۶و۷و . . . و شیمی . . . ( در هم )
—————————————–

مساحت دایره چقدر است ؟
الف) ۲ متر
ب) ۵/۲ متر
ک) بیشتره
ش) صبر کن بپرسم

سرعت نور چقدر است ؟
الف) خوب است
ب) بد نیست
ک) شما چطوری ؟
ش) چه خبر ؟

کدام عبارت زیر باید ادولف هیتلر شود ؟
الف) cosx
ب) ۲sin2x
ک) cotghx
ش) tg3x

کدام دانشمند جاذبه زمین را کشف کرد ؟
الف) نیوتن
ب) کیلوگرم
ک) متر بر مجذور ثانیه
ش) نیترات مس

یکی از وسایل مربوط به فیزیک که در عینک ، تلسکوپ و میکروسکوپ به کار میرود ؟
الف) عدسی
ب) کاچی
ک) فرنی
ش) سرشیر با دوغ

دانشمندی که بین بار الکتریکی و جرم الکترون ها و سرعت حرکت آنها رابطه ای نوشت ؟
الف) تامسون
ب) واشنگتنی
ک) بمی
ش) شهسواری

یکی از اشکال ماده ؟
الف) گاز
ب) یخچال
ک) بخاری
ش) ماشین ظرف شویی

نام دیگر اسید فرمیک ؟
الف) جوهر مورچه
ب) جوهر مورچه خوار
ک) جوهر پلنگ صورتی
ش) جوهر سلندی پیتی

نام گاز سرد کننده یخچال های قدیمی ؟
الف) فرعون (فرئون)
ب) نمرود
ک) ابرهه
ش) خسرو پرویز

نام دیگر گازهای بی اثر مثل هلیم ، نئون و … ؟
الف) گازهای نجیب
ب) گازهای سر به زیر
ک) گازهای باوقار
ش) کلا بچه های خوبی هستن

ادبیات
—————————————–

در بیت زیر چه صنعتی به کار رفته است ؟
“بی وفایی ، بی وفایی ، دل من از غصه داغون شده”
الف) ایهام
ب) صنعت نفت
ک) صنعت پتروشیمی
ش) صنعت میخ راست کنی!

شاعر قرن ده دوازده؟
الف) هاتف اصفهانی
ب) ابی اصفهانی
ک) اندی اصفهانی
ش) سیاوش قمیشی اصفهانی

فعل “خوردن” را صرف کنید ؟
الف) خوردی
ب) صرف شده
ک) میل ندارم
ش) نوش جان

نویسنده “منطق الطیر” کدام شاعر است ؟
الف) عطار نیشابوری
ب) نجار نیشابوری
ک) سمسار نیشابوری

ش) گل فروش نیشابوری


هنرپیشه معروف سینما ؟
الف) محمدرضا گلزار
ب) محمدرضا علفزار
ک) محمدرضا گندمزار


هنرپیشه معروف سینما ؟
الف) محمدرضا گلزار
ب) محمدرضا علفزار
ک) محمدرضا گندمزار
ش) محمدرضا دشت

هنرپیشه مرحوم سینما ؟
الف) رضا ژیان
ب) رضا ماکسیما
ک) رضا فولکس
ش) رضا خاور

شبا وقت خواب گوشیتو كجا میذاری؟؟؟

شبا وقت خواب گوشیتو كجا میذاری؟؟؟
1 - روی میزم
2- زیره بالش
3- پرت میكنم یه طرف
4- جایی نمیذارم
5- در فاصله ی 1 متریم
6- به تو چه آخه؟؟؟
7-زیره تخت
8-زیره درخت آلبالو
9-میزنم به برق
10- تو شلوارم.....
11- بالای سرم....
12- چرا منو تو این موقعیت قرار میدییییین !!! {-65-}

اصفاهونی

فقط یک اصفهانی می تواند یک جمله با 20 فعل بسازد:
داشتم می رفتم برم ،دیدم گرفت نشست ،گفتم بذار بپرسم بیبینم میاد ،نیمیاد، دیدم میگد نیمیخوام بیام ،بذار برم بیگیرم بخوابم!!! =))))

چه رسم جالبی است.......

چه رسم جالبی است،
محبتت را میگذارند پای احتیاجت،
صداقتت را میگذارند پای سادگیت،
سکوتت را میگذارند پای نفهمیت،
نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت،
و وفاداریت را پای بی کسیت،
و آنقدر تکرار میکنند که خودت
باورت میشود که تن هایی و بیکس و محتاج

چند کلیپ تصویری جالب

کلیپ های جالب و طنز !!!

در اینجا چند تا کلیپ خنده دار قرار دادم ببینید جالبه

ادامه نوشته

یلدا مبارک.......

راستی یلداتون هم پیشاپیش مبارک

شب یلدا - www.taknaz.ir

مشتری ها

تنها زمانی مشتری ها با لبخند وارد مغازه میشوند که میخوان جنسی رو تعویض کنن یا پس بدن !

اول دبستان یادته.....

دلم واسه اول دبستان تنگ شده که وقتی تنها یه گوشه حیاط مدرسه وایسادی...یه نفر میاد وبهت میگه:میای باهم دوست شیم

انکار نکن...

When I was 15

.
. .
.
.
.
.
انکارش نکن!
میدونم خوندیش:
وِن آی واز پونزده!!!
بزن به سلامتی خودمون که حتی اگه به 40 تا زبون دیگه هم مسلط باشیم بازم ایرانی میمونیم

قوز.......

یکی قوز داشته میمیره اعلامیش به دیوار نمی چسبه

خر شیطون

خدایا بزن خر شیطون رو چلاق کن تا من دیگه سوارش نشم..........

والااا دیگه!!!

يه بار نشد اين جعبه دستمال كاغذی رو باز كنیم ، اين برگ اول درست مثل آدم بياد بيرون ...!!

گوگل

نصف ایرانیا گوگل رو واسه جستجو مطالب مورد نظرشون استفاده می کنن نصف دیگه هم واسه اینکه ببینن اینترنتشون وصله یا نه!!!!!!

عاشقی.....

پيرمرد لاغر و رنجور با دسته گلی بر زانو روی صندلی اتوبوس نشسته بود . دختری جوان، روبه روی او، چشم از گل ها بر نمی داشت. وقتی به ايستگاه رسيدند، پيرمرد بلند شد، دسته گل را به دختر داد و گفت: می دانم از اين گل ها خوشت آمده است. به زنم مي گويم كه دادم شان به تو. گمانم او هم خوشحال می شود. دختر جوان دسته گل را پذيرفت و پيرمرد را نگاه كرد كه از پله‏ هاي اتوبوس پايين می رفت و وارد قبرستان كوچك شهر می شد

خرچ خرچ........

خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ خرچ
.
.
.
داوینچی در حال خوردن خیار

ابی . قرمز

نقل است روزی شیخ و مریدان در جایگاه ویژه استادیوم آزادی بازی آبی‌ و قرمز را به نظاره بنشسته بودند که ناگاه بادی عظیم وزیدن گرفت و جمله مریدان حامی تیم آبی را با خود ببُرد. مریدان قرمزدوست را دیدنه این صحنه بسیار خوش آمد. پس شیخ را پرسیدند: یا شیخ، حکمت چیست که این باد، آبیان با خود بِبُرد و ما بر جای خویشتن استوار مانده ایم؟ آیا جز این است که ما حقیم و آنان باطل؟ فرمود: ‌ای غافلان، شاد مشوید و دل‌ خوش مدارید که شما خود سوراخید و باد از میان سوراخ‌هایتان عبور همی‌ کند و این گونه است که بر جای ماندید... و مریدان نعره‌ها زدند و رفتند

مصاحبه شغلی

در پایان مصاحبه شغلی برای استخدام در شركتی، مدیر منابع انسانی شركت ازمهندس جوان صفر كیلومتر ام آی تی پرسید: « برای شروع كار، حقوق مورد انتظار شما چیست؟»

مهندس گفت: «حدود 75000 دلار در سال، بسته به اینكه چه مزایایی داده شود.»

مدیر منابع انسانی گفت: «خب، نظر شما درباره 5 هفته تعطیلی، 14 روزتعطیلی با حقوق، بیمه كامل درمانی و حقوق بازنشستگی ویژه و خودروی شیك ومدل بالا چیست؟»

مهندس جوان از جا پرید و با تعجب پرسید: «شوخی می‌كنید؟ »

مدیر منابع انسانی گفت: «بله، اما یادت باشه اول تو شروع كردی.


كارمند تازه

مردی به استخدام یك شركت بزرگ درآمد. در اولین روز كار خود، با كافه تریاتماس گرفت و فریاد زد: «یك فنجان قهوه برای من بیاورید.»

صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو
با كی داری حرف می ‌زنی؟»

كارمند تازه وارد گفت: «نه»

صدای آن طرف گفت: «من مدیر اجرایی شركت هستم، احمق.»

مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: «و تو میدانی با كی حرف میزنی، بیچاره.»

مدیر اجرایی گفت: «نه»

كارمند تازه وارد گفت: «خوبه» و سریع گوشی را گذاشت.

تصمیم مدریتی جالب..

روزی مدیر یكی از شركت های بزرگ در حالیكه به سمت دفتر كارش می رفت چشمش به جوانی افتاد كه در راهرو ایستاده بود و به اطراف خود نگاه میكرد.

جلو رفت و از او پرسید: «شما ماهانه چقدر حقوق دریافت می‌كنی؟»

جوان با تعجب جواب داد: «ماهی 2000 دلار.»

مدیر با نگاهی آشفته دست به جیب شد و از كیف پول خود 6000 دلار را درآورده و به جوان داد و به او گفت: «این حقوق سه ماه تو، برو و دیگر اینجاپیدایت نشود، تو اخراجی !ما به كارمندان خود حقوق می‌دهیم كه كار كنند نه اینكه یكجا بایستند وبیكار به اطراف نگاه كنند.»

جوان با خوشحالی از جا جهید و به سرعت دور شد. مدیر از كارمند دیگری كه در نزدیكیش بود پرسید: «آن جوان كارمند كدام قسمت بود؟»

كارمند با تعجب از رفتار مدیر خود به او جواب داد: «او پیك پیتزا فروشی بود كه برای كاركنان پیتزا آورده بود.»


توجیه...

"پرسپولیسی‌ها می‌تونند این جوری قضیه رو توجیه کنند که ما از ترس "شادی بعد از گل"، به استقلال گل نزدیم.

دوست داشتن دروغین

دوست داشتن های دروغین !!!! (عکس)

چقدر میتونه خوش شانس باشه....

به نظر شما یک آدم تا چقدر می‌تونه خوش شانس باشه تا از چنین حاثه ای بتونه جون سالم به در ببره و حتی یه قطره خونم ازش نچکه؟...........................................

تصاویر در ادامه مطلب

ادامه نوشته

سلام به شما دوستان

تمام چیزای وبلاگم پاک شده بود.چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چطوری آمارگیر وبلاگمو دو باره بیارم امارم دیگه از دست رفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کمکم کنید

مکالمه تلفنی با مامانمون

مکالمه تلفنی با مامانمون:
الو سلام، باشه، اوهوم، باشه، آره، میدونم، آره، خب، حواسم هست، اوکی، میدونم مادر من، خیلی خب، باشه، اوکی، چشم، یادم میمونه، آره، باشه.........!!!
خدافظ.

مداح بی متن...

وااااااي وااااااي واااااااي واااااااي واااااااااي واااااااااي واااااااااي بگــــــــــــــــو حسين حسين حسين حسين حسين واااااااااي وااااااااااي وااااااااااااي واااااااااااااي وااااااااااي

.
مداح محل وقتی کاغذ مداحيشو پيدا نمي کنه!

...............

تنها جایی که “حجاب” داشت ؛ هنگام نماز خواندن بود .... گویا تنها کسی که به او محرم نبود “خدا” بود ... !!!

زود قضاوت نکن

مرد: با من ازدواج میکنی؟! زن: خونه داری؟ مرد: نه... زن: BMW داری؟ مرد: نه... ... زن: چقدر واصه کارِت حقوق میگیری؟ مرد: حقوق نمیگیرم... زن: تو که هیچی نداری, بعد از من میخوای زنت بشم؟ برو گم شوووووو!!!!!! مرد به خودش میگه: من یک ویلا دارم , 3 تا Ferrari و 2 تا Porshe دارم ... نیازی به BMW ندارم؟؟؟!!!!! بعدشم من حقوق نمیگیرم وقتی خودم رَییس باشم, بلکه حقوق میدم !!!!!!!

دکتر.....

تقدیم به همه ی پزشکانی که نوشتن واژه انسانیت را هنوز فراموش نکرده اند

دکتر در حالی که توسط تعداد زیادی دانشجو مشایعت می شد به تخت بیمار نزدیک گشت . بیمار جوان به نظر می آمد . هر چند که لاغری مفرط ، رنگ پریده و خطوطی که درد بر چهره اش گذارده بود سنش را بیشتر نشان می داد .

به دکتر سلام کرد . دکتر پرسید :

-         چته ؟

-         سمت راست شکمم درد می کنه و .....

دکتر کلامش را برید و گفت :

-         پیرهنت رو بزن بالا

بیمار اطاعت کرد . دکتر به شکم بیمار نگاه کرد و انگشتانش را بر روی شکم بیمار گذارد و فشار داد . رنگ بیمار به سفیدی گچ شد و از اعماق وجود فریادی از درد کشید . دکتر لختی فکر کرد . فشار بیشتری به همان نقطه شکم بیمار آورد . بیمار از درد بر روی تخت نیم خیز شد و فریادی کشید . دکتر که ظاهراً به نتیجه رسیده بود  سر تکان داد . لبخند زد و خطاب به دانشجویان گفت :

-         دوستان عزیز آیا بخاطر دارید در جلسه قبل در مورد بیماری .... ( اسمی به لاتین گفت ) صحبت کردم و علائمش را گفتم ؟

دانشجویان تایید کردند . دکتر مجدداً لبخند زد و گفت :

-         اینجا خوشبختانه ! یک نمونه از این بیماری را مشاهده می کنید . همانطور که می بینید ......

دکتر با آرامش شروع به تشریح بیماری برای دانشجویانش کرد . وقتی بیاناتش به پایان رسید یکی از داشجویان پرسید :

-         استاد اجازه هست من هم شکم بیمار را لمس کنم ؟

بیمار ملتمسانه به دکتر نگاه کرد . دکتر گفت :

-         بله حتماً لمس کنید دوست من ....

و خطاب به دیگر دانشجویان ادامه داد :

-         دوستان همه می توانند اینکار را انجام دهند و واکنش بیمار را ببینند .

دانشجوی اول شکم بیمار را فشار داد . بیمار فریاد کشید :

-         آآآآآآآآآآآآآآآآآآخ

دانشجو لبخند زد و جایش را به دانشجوی دوم داد :

-         آآآآآآآآآآآآآآآخ

دانشجوی سوم شکم را فشرد :

-         آآآآآآآآآآآآآآآخ

دانشجوی چهارم :

-         آآآآخ

دانشجوی پنج :

-         آخ

....................

.........................

.............................

دانشجوی بیستم :

-         آخ......... آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخ

.........

..........

.............

دانشجوی آخر

-         آخ مردم .............. آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخ

دکتر گفت :

-         امیدوارم دوستان از معاینه بالینی امروز استفاده کرده باشند ...... بفرمایید بازدید را ادامه دهیم .

دکتر به راه افتاد و دانشجویان همراهیش کردند . بیمار شنید که دکتر می گوید :

-         دردی که ملاحظه کردید درد بسیار شدیدی است که حتی می تواند باعث بی هوشی بیمار گردد ....

بیمار با افتخار گفته دکتر را شنید و به خود بالید که چه استقامت خوبی دارد و در برابر دکتر و درد کم نیاورد ....

استجابت جالب دعای یک زوج جوان

زن و شوهری بعد از سالیانی که از ازدواجشون می گذشت در حسرت داشتن فرزند به سر می بردند. با هرکسی که تونسته بودند مشورت کرده بودند اما نتیجه ای نداشت، تا این که به نزد کشیش شهرشون رفتند.

پس از این که مشکلشون رو به کشیش گفتند، او در جواب اون زوج گفت: ناراحت نباشید من مطمئنم که خداوند دعاهای شما رو شنیده و به زودی به شما فرزندی عطا خواهد نمود. با این وجود من قصد دارم به شهر رم برم و مدتی در اون جا اقامت داشته باشم، قول می دهم وقتی به واتیکان رفتم حتما برای استجابت دعای شما شمعی روشن کنم.

زوج جوان با خوشحالی فراوان از کشیش تشکر کردند. قبل از این که کشیش اون جا رو ترک کنه، بازگشت و گفت: من مطمئنم که همه چیز با خوبی و خوشی حل می شه و شما حتما صاحب فرزند خواهید شد. اقامت من در شهر رم حدود 15 سال به طول خواهد انجامید، ولی قول می دم وقتی برگشتم حتما به دیدن شما بیام.

15 سال گذشت و کشیش دوباره به شهرش بازگشت. یه نیمروز تابستان که توی اتاقش در کلیسا استراحت می کرد، یاد قولی افتاد که 15 سال پیش به اون زوج جوان داده بود و تصمیم گرفت یه سری به اونا بزنه پس به طرف خونه اونا به راه افتاد. وقتی به محل اقامت اون زوجی که سال ها پیش با اون مشورت کرده بودند رسید زنگ در را به صدا در آورد.

صدای جیغ و فریاد و گریه چند تا بچه تمام فضا رو پر کرده بود. خوشحال شد و فهمید که بالاخره دعاهای این زوج استجابت شده و اونا صاحب فرزند شده اند.

وقتی وارد خونه شد بیشتر از یه دوجین بچه رو دید که دارن از سر و کول همدیگه بالا میرن وهمه جا رو گذاشتن رو سرشون و وسط اون شلوغی و هرج و مرج هم مامانشون ایستاده بود.

کشیش گفت: فرزندم! می بینم که دعاهاتون مستجاب شده... حالا به من بگو شوهرت کجاست تا به اون هم به خاطر این معجزه تبریک بگم.

زن مایوسانه جواب داد: اون نیست... همین الان خونه رو به مقصد رم ترک کرد.

کشیش پرسید: شهر رم؟ برای چی رفته رم؟

زن پاسخ داد: رفته تا اون شمعی رو که شما واسه استجابت دعای ما روشن کردین خاموش کنه!

پیکان در استرالیا

یکی از مواردی که مردم در استرالیا برای جلب توجه استفاده می کنند، تعمیر، رنگ آمیزی و نهایتا احیای ماشینهای قدیمی با رنگ و لعاب جدید هست که خودش صنعتی هست و درآمد خوبی رو نصیب افراد می کند.

چندی پیش در سیدنی صحنه ای توجه مرا به خودش جلب کرد و آن پیکانی بود که اصطلاحا احیا شده بود. البته بنده فکر نمی کنم که صاحب آن ایرانی بوده باشد؛ چرا که با کمی دقت در عکس دوم متوجه وجود فرمان در سمت راست خواهید شد و این نشان از قدمت حضور پیکان در استرالیا است.
 
رانندگی با ماشین پیکان در سیدنی استرالیا!! +عکس ، www.irannaz.com

البته ناگفته نماند که در همه خودروها فرمان بر خلاف ایران در سمت راست است و به نظر بنده شاید این ماشین از ابتدا در این کشور بوده و هم اکنون احیا شده و هم اینک در آنجا جهت پز دادن استفاده می شود!
 
رانندگی با ماشین پیکان در سیدنی استرالیا!! +عکس ، www.irannaz.com